علی وحدتی دانشمند؛ شهین ایروانی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد دو سیاست پذیرش سراسری غرب و شورش بر ضد آن در جریان اقتباس آموزشی در ایران معاصر است. در سیاست نخست، آرای آخوندزاده و ملکم خان و در سیاست دوم آرای شریعتی، آل احمد و اسناد رسمی تحول در نظام آموزشی بعد از انقلاب اسلامی مورد تأکید قرارگرفتهاند. همچنین در نقد این سیاستها و آشکار ساختن تضادها و تناقضهای ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد دو سیاست پذیرش سراسری غرب و شورش بر ضد آن در جریان اقتباس آموزشی در ایران معاصر است. در سیاست نخست، آرای آخوندزاده و ملکم خان و در سیاست دوم آرای شریعتی، آل احمد و اسناد رسمی تحول در نظام آموزشی بعد از انقلاب اسلامی مورد تأکید قرارگرفتهاند. همچنین در نقد این سیاستها و آشکار ساختن تضادها و تناقضهای هرکدام از آنها و برای فراتر رفتن از وضعیت معماگونه حاصل از این تقابل، از رویکرد واسازی دریدا بهره گرفتهشده است. واسازی نشان میدهد که هر دو سیاست در متافیزیک حضور و خود-ایمنی گرفتار آمده و دیفرانس، مکملیت و آلایش میان «خود» و «دیگری» را نادیده گرفتهاند. همچنین در پایان مقاله و به عنوان ملاحظاتی واسازانه پیشنهادشده است که پذیرش وضعیت معماگونه بهمنزله شرط استعلایی اصلاحات، نابستاری هویت و مکملیت در قالب مفهوم مذاکره نزد دریدا، به ساختار هر سیاست اقتباسیِ پیش رو وارد شود.
فریدون شکیبانیا؛ پروانه ولوی؛ مسعود صفایی مقدم؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
این پژوهش به بررسی دیدگاه تامس نیگل دربارهی همه روانانگاری میپردازد تا معلوم دارد که آیا این رویکرد در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی مبنای مناسبتری برای رویکرد عصب-تربیت است یا خیر. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مبنای فیزیکالیستی رویکرد عصب-تربیت به جای حل مسأله رابطه ذهن و بدن و همچنین تبیین حالات ذهنی، ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی دیدگاه تامس نیگل دربارهی همه روانانگاری میپردازد تا معلوم دارد که آیا این رویکرد در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی مبنای مناسبتری برای رویکرد عصب-تربیت است یا خیر. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مبنای فیزیکالیستی رویکرد عصب-تربیت به جای حل مسأله رابطه ذهن و بدن و همچنین تبیین حالات ذهنی، با طرح دیدگاههای حذفگرایانه و تقلیلگرایانه و حذف صورت مسأله و بدون توجه به ویژگیهای پدیداری و اول شخص ذهن (با حذف یا تقلیل آگاهی پدیداری به رخدادها و فرایندهای مغزی) از منظر عینی و سوم شخص به حالات ذهنی نظر میکند. نیگل تصور بیرونی/عینی از جهان را ناتمام میداند و بهمنظور پر کردن شکاف تبیینی ذهن و بدن، و تبیین خاستگاه آگاهی و عقل، «همه روانانگاری» را پیشفرض میگیرد. رویکرد همه روانانگاری تامس نیگل در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی، برای حوزه کلی تعلیم و تربیت، و بخصوص برای حوزه ویژه یاددهی-یادگیری، از جهت توجه به کلَیت وجود آدمی و ذهنیت و عینیت درهم تنیده، مناسبتر میباشد. با این همه، از آنجایی که همه روانانگاری نیگل در مواجهه با مسأله ترکیب تبییین مناسب به دست نداده است، نمیتواند یک راهحلِ فاقد اشکال در تبیین علیَت ذهنی و آگاهی باشد و در نتیجه رابطه ذهن و بدن همچنان بهعنوان یک مسأله سخت گشوده باقی میماند.
معصومه رمضانی فینی؛ خسرو باقری نوع پرست؛ نرگس سادات سجادیه
چکیده
در این پژوهش نظریه انتقادی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان بررسی میشود تا برنامهای شامل مبانی، اهداف و مضامین برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی دوره دبستان ارائه شود. پرسش اصلی این نوشتار ناظر بر قابلیتهای اساسی دو رویکرد مذکور برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی است. در این راستا با استفاده از ...
بیشتر
در این پژوهش نظریه انتقادی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان بررسی میشود تا برنامهای شامل مبانی، اهداف و مضامین برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی دوره دبستان ارائه شود. پرسش اصلی این نوشتار ناظر بر قابلیتهای اساسی دو رویکرد مذکور برای پرورش تفکر انتقادی در درس مطالعات اجتماعی است. در این راستا با استفاده از روش پژوهش ترکیبی، مبانی و اهداف برنامهدرسی ارائه شده است و سپس با استفاده از روش استنتاجی مضامین اساسی ارائه میشود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مبانی برنامهدرسی ذیل چهار محور هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی و با در نظر گرفتن مبانی رویکردهای مذکور، مبتنی بر سختهستهی فلسفه برای کودکان استنتاج شود. اهداف برنامه با استناد به اهداف هر دو رویکرد استخراج شده است و از این قرار است: پرورش شهروند کنشگر، پرورش روحیه مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی، توانایی برقراری روابط اجتماعی صحیح، رشد توانایی نقد آگاهانه و منطقی کنشهای اجتماعی، رشد توانایی قضاوت درباره اهداف و عملکرد نهادها و مؤسسات اجتماعی و پرورش جامعیت فکری در شناخت مسائل اجتماعی. مضامین محوری در این برنامه با استناد به اهداف بالا، ذیل 7 محور شناخت مفاهیم پایه اجتماعی، آگاهی از ضرورت شفاف کردن مفاهیم مهم اجتماعی، آشنایی با نهادهای مؤثر اجتماعی، شناخت عناصر مؤثر اجتماعی، شناخت عوامل طبیعی و غیرطبیعی اثرگذار بر سرنوشت جامعه، آشنایی با معیار و کاربرد آن، تمایز گذاری میان اهداف فردی و اجتماعی، ارائهشده است.
خسرو باقری؛ نرگس سادات سجادیه؛ محمد خدایاری فرد؛ آزاد محمدی؛ عبدالرحیم گواهی؛ سعید اکبری زرادخانه
چکیده
رابطه عقل و دین، موضوعی بحثبرانگیز در عرصه همه ادیان بوده و نتایج آن نهتنها در حوزه اندیشه بلکه در ساحت حیات جمعی بشر نیز خطیر بوده است. در این مقاله، رابطه عقل و دین در نگرش اسلامی موردبحث قرارگرفته است. دو رویکرد عمده در این زمینه، تحت عناوین عقلگرایی حداکثری و عقلگرایی حداقلی (ایمانگرایی)، موردبررسی و نقد قرارگرفتهاند. ...
بیشتر
رابطه عقل و دین، موضوعی بحثبرانگیز در عرصه همه ادیان بوده و نتایج آن نهتنها در حوزه اندیشه بلکه در ساحت حیات جمعی بشر نیز خطیر بوده است. در این مقاله، رابطه عقل و دین در نگرش اسلامی موردبحث قرارگرفته است. دو رویکرد عمده در این زمینه، تحت عناوین عقلگرایی حداکثری و عقلگرایی حداقلی (ایمانگرایی)، موردبررسی و نقد قرارگرفتهاند. پس از نقد و بررسی انواع رابطه عقل و دین، رابطه وحدت اندراجی میان عقل و دین موردحمایت قرارگرفته است. در این رابطه، دین ذیل عقل مندرج میشود، بهطوریکه رابطه کل و جزء میان آنها برقرار است. بر این اساس، هر بخشی از دین، بهصورت بالفعل یا بالقوه، عقل پذیر است. بر این نکته استدلال کردهایم که دایره عقل وسیعتر از دین است. در بخش پایانی، الهام بخشیهایی که رویکرد موردپذیرش مقاله (رویکرد اندراجی) برای تربیتدینی در پی دارد مورد بحث و بررسی قرارگرفته است که ازجمله میتوان به رهنمودهایی نظیر تبیین عقلانی آموزههای دینی؛ توجه دادن متربی به حدود عقل؛ رواشمردن تعلیقهای معرفتی و عملی موقت؛ تقویت فضای گفتگو و پرسشگری اشاره کرد.
عماد حاتمی گروه؛ ابوالفضل غفاری؛ خسرو باقری نوع پرست؛ بختیار شعبانی ورکی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد درونی مدل ترکیبی تربیت اخلاقی از دیدگاه ناروائز می باشد. در مقاله تبیین شده است که ناروائز دو رویکرد تربیت منش و تربیت اخلاقی عقلانی را به منظور ترکیب انتخاب و سپس این دو رویکرد را با توجه به مبانی فلسفی آنها با هم مقایسه کرده و نقاط قوت و ضعف آنها را تبیین نموده است تا بتواند نقاط مثبت آنها را با هم ترکیب ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد درونی مدل ترکیبی تربیت اخلاقی از دیدگاه ناروائز می باشد. در مقاله تبیین شده است که ناروائز دو رویکرد تربیت منش و تربیت اخلاقی عقلانی را به منظور ترکیب انتخاب و سپس این دو رویکرد را با توجه به مبانی فلسفی آنها با هم مقایسه کرده و نقاط قوت و ضعف آنها را تبیین نموده است تا بتواند نقاط مثبت آنها را با هم ترکیب کند و به نظریه ای جامع که مبرا از نقاط ضعف دو رویکرد مذکور باشد دست یابد. در ادامه تبیین شد که ناروائز مدلی را ارائه می کند که به زعم او حاصل ترکیب نقاط قوت دو رویکرد پیش گفته است.
نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ناروائز در دیدگاه خود دچار تناقض های درونی متعدد شده است. از جمله: برتر دانستن اصول تربیت منش بر تربیت اخلاقی عقلانی، ارائه الگو توسط او علیرغم اینکه قائل به این است الگو، قاعده و اصول خاصی را در تربیت اخلاقی نمی توان و نباید ارائه کرد، باقی ماندن بر نقاط ضعف رویکردهای مبدأ، نادیده گرفتن استقلال متربی و نهایتا عدم پاسخگویی به سوالات بیشمار در تربیت اخلاقی.
مصطفی مرادی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد بهکارگیری مفهوم «هویت» در اسناد تحول (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی نظری تحول بنیادین)، میباشد. این مفهوم به لحاظ کمّی و کیفی، حضور چشمگیری در این اسناد دارد و تعریف تربیت، که محور هرگونه فعالیت تربیتی است، بر این مفهوم استوار شده است. برای دستیابی به این هدف از روشهای تحلیل مفهومی و نقد درونی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد بهکارگیری مفهوم «هویت» در اسناد تحول (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی نظری تحول بنیادین)، میباشد. این مفهوم به لحاظ کمّی و کیفی، حضور چشمگیری در این اسناد دارد و تعریف تربیت، که محور هرگونه فعالیت تربیتی است، بر این مفهوم استوار شده است. برای دستیابی به این هدف از روشهای تحلیل مفهومی و نقد درونی و بیرونی بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که اسناد مورد نظر، در به کارگیری مفهوم هویت با ناسازواری و عدم انسجام مواجهاند. به موردی از تناقضگویی در مبانی نظری سند تحول اشاره شده است. همچنین، به سبب کمتوجهی به پیشینه پژوهشی علمی و فلسفی مفهوم هویت در اسناد، مرزهای معنایی مفهوم هویت با شخصیت و شاکله دچار درهمآمیختگی شده است که این درهمآمیختگی، منجر به استنتاجهای نادرست شده است. عدم توجه کافی به تکثر فرهنگی ایرانیان در اسناد تحول، نقد پایانی این نوشتار، به این اسناد است.
سعید آزادمنش؛ خسرو باقری نوع پرست؛ میثم سفیدخوش؛ نرگس سجادیه
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت، هدف و مؤلفههای مفهومی تعلیم و تربیت بر اساس فرایند تکوین دانش در پدیدارشناسی هگل میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تفسیر مفهومی و مفهومپردازی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که «بیلدونگ» در تعریف تعلیم و تربیت به عنوان فرایندی توصیف میشود که به دنبال ارتقای تجربه ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت، هدف و مؤلفههای مفهومی تعلیم و تربیت بر اساس فرایند تکوین دانش در پدیدارشناسی هگل میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تفسیر مفهومی و مفهومپردازی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که «بیلدونگ» در تعریف تعلیم و تربیت به عنوان فرایندی توصیف میشود که به دنبال ارتقای تجربه مفهومی فرد از طریق درک نابسندگیهای موجود در زندگی است که با نگاهی به گذشته، رو به سوی آیندهای خردمندانه دارد. با این توصیف، هدف بیلدونگ «خردورزی فراگیر آشتیجویانه» در تعلیم و تربیت است. از جمله مؤلفههای مفهومی تعلیم و تربیت میتوان به «آزادیبنیاد»، «تاریخمند»، «بازسازانه»، «تعاملی»، «تأییدطلبانه» و «خطاشکیب» اشاره نمود. تعلیم و تربیت بهمثابه بیلدونگ میتواند الهامبخش جریان نوینی در عرصه مطالعات تربیتی در ایران باشد که ارتقادهنده تجربه خرد بشری در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم است.
بهمن کریم زاده؛ مراد یاری دهنوی؛ خسرو باقری نوع پرست؛ حمیدرضا علوی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی دیدگاه دریدا درباره فلسفه نوشتار و پیامدهای مهم آن برای بازاندیشی در ساختار تعلیم و تربیت به منظور پرورش خلاقیت دانشآموزان میباشد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش توصیفی- استنتاجی، به شرح مبانی فلسفی (هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی) فلسفه نوشتار از دیدگاه دریدا پرداخته و سپس پیامدهای ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی دیدگاه دریدا درباره فلسفه نوشتار و پیامدهای مهم آن برای بازاندیشی در ساختار تعلیم و تربیت به منظور پرورش خلاقیت دانشآموزان میباشد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش توصیفی- استنتاجی، به شرح مبانی فلسفی (هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی) فلسفه نوشتار از دیدگاه دریدا پرداخته و سپس پیامدهای تربیتی آن برای بازاندیشی در ساختار تعلیم و تربیت به صورت عام و پرورش خلاقیت دانشآموزان به صورت خاص، استنباط شد. در نتیجه پژوهش با ابتناء به اندیشههای دریدا تصریح شد که تعلیم و تربیت مبتنی بر فلسفه نوشتار، تعلیم و تربیت به مثابه متن است که با خوانش و تفسیر متفاوت همواره در حال شدن، در نتیجه فرایندی خلاق میباشد که میتواند گسترهای نامحدود از امکانهای متفاوت و نیندیشیده شده تعلیم و تربیت را جهت پرورش خلاقیت در فراگیران فراهم نماید و با تأکید بر خلق معنا و نوشتار شخصی، تولید دانش و نه انتقال صرف آن را، زمینهساز پرورش خلاقیت و پیشگامی سازد. همچنین با تفسیر تازهای از کنش تربیتی به عنوان دغدغه دیگری، تعلیم و تربیت نوشتارشناسانه رویکردی مسئولانه، به سوی خودآفرینی و رهایی بخشی خواهد بود.
حمداله محمدی؛ خسرو باقری؛ محمود تلخابی؛ محمد حسن میرزامحمدی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرالهای کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرالهای کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را طرح کردند، اما در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک و به دنبال آن نولیبرالیسم، شاهد ظهور مفهومی نوین از انسان اقتصادی هستیم. این انسان خودمحور، رقابتی، محاسبهگر و بیشینهساز سود است و بهعنوان «کارآفرین رقابتی» در پی ارزشآفرینی اقتصادی هر چه بیشتر است. درحالیکه متفکران نولیبرالیسم مانند گری بکر و جیمز بوکانن مدافع این تلقی از انسان اقتصادی هستند، فردریک هایک تلقی متفاوت انسانشناختی (انسان قانونی) را مطرح میکند که میتواند جایگزین انسان اقتصادی شود. او بر پایه تکامل فرهنگی و «نظم خودانگیخته»، بر غیریقینی بودن، فضای نابرابر، رقابت مبهم و نقش سنت بهعنوان هماهنگساز مؤثر فعالیتها تأکید دارد و انسان بهعنوان عامل عقلانی را در نظریه انسان اقتصادی نئوکلاسیک را مورد نقد قرار میدهد. امروزه نولیبرالیسم بهعنوان «ذهنیت حکومتی» مبتنی بر مبانی انسانشناختی خاص (ترکیب برخی عقاید هایک با انسان اقتصادی) در نهادهای تربیتی روی به سیاستهای ایجابی و کنترلگر نهاده است.
محمد مظفر؛ سیدمهدی سجادی؛ خسرو باقری نوع پرست؛ علیرضا صادق زاده
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، استنتاج اصول یاددهی-یادگیری از نو مفهومپردازی شک دکارتی بر اساس انتقادهای معرفتشناختی شک سوفیستی پروتاگوراس است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش نقد بیرونی، استنباط، نو مفهومپردازی و استنتاج بهره گرفته شد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که شیوۀ معرفتی دکارت در شک مقطعی- خطی، تعقل گرایی، ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، استنتاج اصول یاددهی-یادگیری از نو مفهومپردازی شک دکارتی بر اساس انتقادهای معرفتشناختی شک سوفیستی پروتاگوراس است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش نقد بیرونی، استنباط، نو مفهومپردازی و استنتاج بهره گرفته شد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که شیوۀ معرفتی دکارت در شک مقطعی- خطی، تعقل گرایی، آفت زدایی معرفتی ناپیوسته، استقلال ذاتی و خودمحوری انسان، کمیت گرایی، انتقادگرایی، قاعدهمندی و انسجام گرایی برای اصول یاددهی- یادگیری در نظام تربیتی با انتقادهایی روبرو است. یکی از این انتقادها، نقدهایی است که شک سوفیستی پروتاگوراس بر ارائۀ قواعد کلی، اصالت و تساوی عقل، فاعل شناسا، میزان و معیار حقایق، ساختارمندی معرفتی، اتحاد و طبقهبندی علوم، نحوۀ شک ورزی و جستجوگری حقیقت، انتقادگرایی و انکار شرایط فرهنگی-اجتماعی به شک دکارتی وارد نموده و برای رفع این خلأ و اشکالات از دیدگاه خود به بازسازی و نو مفهومپردازی آن پرداخته و با استنتاج اصول شک ورزانۀ پژوهشی متداوم، شک ورزی انتقادگرایانه، آفت زدایی کیفی، هنرگرایی، خودمحوری چندگانه، امتزاج افقها و بازنمایی –توزیعی از آن در یاددهی-یادگیری مانع جزمگرایی و شک سیستمی در شک دکارتی شده است.
خسرو باقری نوع پرست
چکیده
نخست از دکتر مهدی سجادی سپاسگزارم که کوشیده است دیدگاه من در مورد ترکیب سازوار نظریهها را موردنقد قرار دهد. ایشان در این مقاله، نقد را ابتدا متوجه همه رویکردهای ترکیب نگر دانسته و سپس، دیدگاه من را چون مصداقی از آن، موردنقد قرار داده است. ضمن تشکر از ایشان برای بذل کوشش در جهت گشودن باب گفتگو، نکاتی را بیان میکنم که مشخص شود این نقدها ...
بیشتر
نخست از دکتر مهدی سجادی سپاسگزارم که کوشیده است دیدگاه من در مورد ترکیب سازوار نظریهها را موردنقد قرار دهد. ایشان در این مقاله، نقد را ابتدا متوجه همه رویکردهای ترکیب نگر دانسته و سپس، دیدگاه من را چون مصداقی از آن، موردنقد قرار داده است. ضمن تشکر از ایشان برای بذل کوشش در جهت گشودن باب گفتگو، نکاتی را بیان میکنم که مشخص شود این نقدها تا چه حد صائباند. به موازات نقد کلی و نقد خاص در مقاله مذکور، پاسخ را در دو قسمت بیان میکنم.
کمال نصرتی هشی؛ حسنعلی بختیار نصرآبادی؛ خسرو باقری نوع پرست؛ سمیه رادمرد
چکیده
هدف اصلی این مقاله، شناسایی مؤلفههای شک سازنده در آثار ویتگنشتاین متأخر و پیامدهای تربیتی آن در تربیت ذهن نقاد است. برای دستیابی به این هدف از تحلیل و تفسیر استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، ذهن نقاد برای شناخت حقیقی میبایست شک سازنده داشته باشد که بر پایه دلایل سنجیده میشود. آثار شک، بایستی چیزی بیش از اظهار کلامی شک بوده ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله، شناسایی مؤلفههای شک سازنده در آثار ویتگنشتاین متأخر و پیامدهای تربیتی آن در تربیت ذهن نقاد است. برای دستیابی به این هدف از تحلیل و تفسیر استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، ذهن نقاد برای شناخت حقیقی میبایست شک سازنده داشته باشد که بر پایه دلایل سنجیده میشود. آثار شک، بایستی چیزی بیش از اظهار کلامی شک بوده و تأثیر شک بر رفتار و عمل ذهن نقاد قابلمشاهده باشد. برای داشتن شک سازنده، بایستی به بازیهای زبانی شک تسلط داشت. ازآنجاکه قواعد حاکم بر صورتهای اجتماعی جهانشمول نیستند، لازم است ذهن نقاد در سنجش امور، مطابق باورهای حاکم بر بازیهای زبانی هر حوزه به بررسی بپردازد. همچنین، ذهن نقاد، در نقادی امور نمیتواند به صورت یکجا تمام باورهایش را به چالش بکشد؛ زیرا شک مستلزم مبانی است. اما در عوض میتواند در تکتک باورهایش شک نماید. در نهایت، برای پرورش ذهنهای نقاد، بجای ساختار محافظهکارانه، میبایست فضاهای تربیتی، منعطف بوده و فرصت حضور در جامعه و کسب تجربه را برای فراگیران به منظور کسب جهان- تصویر مهیا سازد.
محمدرضا مدنی فر؛ خسرو باقری؛ فاطمه زیباکلام؛ علی رضا صادق زاده
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد مفهوم انتخابگری آدمی در بستر اندیشههای هری فرانکفورت و چارلز تیلور بر مبنای نظریه اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی و استنتاج بهره گرفته شد. فرانکفورت در تفکیک امیال آدمی معتقد است درحالیکه امیال مرتبه اول، امیالی موجودند، امیال مرتبه دوم، حاصل موضعی هستند که آدمی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد مفهوم انتخابگری آدمی در بستر اندیشههای هری فرانکفورت و چارلز تیلور بر مبنای نظریه اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی و استنتاج بهره گرفته شد. فرانکفورت در تفکیک امیال آدمی معتقد است درحالیکه امیال مرتبه اول، امیالی موجودند، امیال مرتبه دوم، حاصل موضعی هستند که آدمی نسبت به امیال مرتبه اول اتخاذ می کند. تیلور با پذیرش کلی این مدل مرتبه بندی شده، قائل به ضرورت اصلاح و بازنگری در این دیدگاه است. وی بر تأثیر مؤلفه زبان و اجتماع در ماهیت این امیال تأکید می کند. ارزیابی این دو دیدگاه از منظر نظریه اسلامی عمل، اشتراک ها و تفاوت-هایی را بین حالات سهگانه نفس آدمی با الگوی مرتبه بندی شده امیال آشکار می کند. این مقایسه که در چهار محور مختلف صورت می پذیرد، حاکی از آن است که از منظر نظریه اسلامی عمل، نقش ارزش های اجتماعی در امیال مرتبه دوم، نیازمند بازنگری است. سرانجام، بایستههایی تربیتی برآمده از این بررسی در سه محور "گسترش و تنوعبخشی به امیال مرتبه اول"، "زمینهسازی برای تکوین امیال مرتبه دوم" و "تقویت ارتباط تأمل با عمل" ارائه گردیدند.
علی کریمی گیلده؛ علیرضا صادق زاده قمصری؛ سید مهدی سجادی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، واسازی مفهوم تفاوتهای فردی در راستای نیل به عدالت آموزشی و نقد نتایج به دست آمده بر مبنای رویکرد بازسازی هابرماس است. برای دستیابی به این هدف، از رهیافتهای پژوهشی واسازی و بازسازی بهره گرفته شد. نتایج واسازی مفهوم تفاوتهای فردی نشان داد که برداشت رایج دارای هدفهای ایدئولوژیک شامل جلوه قانونی دادن، فریب، ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، واسازی مفهوم تفاوتهای فردی در راستای نیل به عدالت آموزشی و نقد نتایج به دست آمده بر مبنای رویکرد بازسازی هابرماس است. برای دستیابی به این هدف، از رهیافتهای پژوهشی واسازی و بازسازی بهره گرفته شد. نتایج واسازی مفهوم تفاوتهای فردی نشان داد که برداشت رایج دارای هدفهای ایدئولوژیک شامل جلوه قانونی دادن، فریب، اشتراک در تفاوتها و تفکیک دانش آموزان میباشد. واسازی، با ایجاد تردید در این دیدگاه رایج، لزوم جابجایی قطبهای تضاد را آشکار میکند. از منظر نقد بازسازنده برخی از وجوه تضاد منبع خلاقیت هستند و نباید واسازی شوند.
سعید آزادمنش؛ نرگس سجادیه؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی، از نوع مفهومپردازی بهره گرفته شد. بنابراین، مبانی انسان شناختی نظریه اسلامی عمل با نظر به مختصات دوران کودکی تحلیل و بازتعریف شدند. در رابطه با ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل، در یک نگاه ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی، از نوع مفهومپردازی بهره گرفته شد. بنابراین، مبانی انسان شناختی نظریه اسلامی عمل با نظر به مختصات دوران کودکی تحلیل و بازتعریف شدند. در رابطه با ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل، در یک نگاه کلی می توان گفت که دوران کودکی، دوران گذار به عاملیت است. در این زمینه میتوان به ویژگیهای دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل اشاره کرد. این ویژگی ها که در قالب مبانی انسان شناختی قابل طرح میباشند، از تحلیل مبانی انسان شناختی به دست آمده اند. «حضور ناب تر میل فطری در کودک»، «درهم تنیدگی امیال و اراده کودک» و «وجود توان اندیشهورزی در کودک» برخی از گزارههای واقع نگر انسان شناختی معطوف به دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل محسوب می شوند.
پروین بازقندی؛ سعید ضرغامی؛ یحیی قائدی؛ علیرضا محمودنیا؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف این پژوهش، تبیین نقش ابعاد مختلف ماهیت علم در آموزش علوم است. لذا، همسو با نظریه پیچیدگی و با بهره گیری از نگرشی کل نگرانه، چنین استدلال شد که طرح پرسشهای فلسفی در قلمروهای تاریخ، جامعه شناسی و روان شناسی علم نیز به فلسفه علم در روشنگری ماهیت علم کمک میکند. بر اساس یافته ها بازنگری در بینش استقرایی و توجه به جنبه سازه گرایانه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، تبیین نقش ابعاد مختلف ماهیت علم در آموزش علوم است. لذا، همسو با نظریه پیچیدگی و با بهره گیری از نگرشی کل نگرانه، چنین استدلال شد که طرح پرسشهای فلسفی در قلمروهای تاریخ، جامعه شناسی و روان شناسی علم نیز به فلسفه علم در روشنگری ماهیت علم کمک میکند. بر اساس یافته ها بازنگری در بینش استقرایی و توجه به جنبه سازه گرایانه علم در کنار ماهیت واقع گرایانه آن در تدریس علوم ضروری است. اندیشیدن در تاریخ علم نیز فهم علم در بستر تاریخ را ایجاب میکند. اشاره جامعه شناسی علم نیز روشنگری نقش دانشمندان در توسعه اجتماعی و تعامل با دیگر عاملان اجتماعی چون فیلسوفان و هنرمندان است. قلمرو روان شناسی علم نیز روشن میکند که آزاد گذاشتن دانش آموزان در اندیشیدن در حوزه علم بر مبنای تمایلات زیبایی شناسانه و متافیزیکی و ورای باور همگانی زمینه بروز ایدههای نو در فراگیر است. بنابراین، پرورش نگرش کل نگرانه فراگیران در علم آموزی اهمیت دارد.
آزاد محمدی؛ خسرو باقری نوع پرست؛ فاطمه زیباکلام
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی گفتگو از نظر هابرماس و تعیین اصول و روشهای تربیت اجتماعی متناظر با این مبانی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی پیش رونده بهره گرفته شد. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و تشریح و توضیح نظریه انتقادی و تحلیل نظریه کنش ارتباطی هابرماس یازده اصل تربیتی و سیزده روش تربیتی به دست ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی گفتگو از نظر هابرماس و تعیین اصول و روشهای تربیت اجتماعی متناظر با این مبانی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی پیش رونده بهره گرفته شد. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و تشریح و توضیح نظریه انتقادی و تحلیل نظریه کنش ارتباطی هابرماس یازده اصل تربیتی و سیزده روش تربیتی به دست آمد که تمامی آن ها بر ضرورت بازسازی مفهوم یادگیری، مدیریت کلاس و مدرسه، نقش معلم و دانش آموز، چگونگی استفاده از مطالب و محتوای درسی، نحوه ارزشیابی تأکید می کنند. بدین ترتیب، برخی دلالتهای مهم برای تربیت اجتماعی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این عرصه نقش آفرینی می کنند، استخراج شدند.
خسرو باقری
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تبیین آموزاندن «به» و آموختن «از» با تاکید بر تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل میباشد. با این توضیح که تعلیم و تربیت بیش از هر چیز بر تعامل معلم و شاگرد استوار است. تعامل در اینجا مفهومی فراتر از تأثیر متقابل است که میان اشیاء نیز برقرار میشود و تنها در جایی ممکن است که رابطه ای میان دو «عامل» مورد نظر ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تبیین آموزاندن «به» و آموختن «از» با تاکید بر تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل میباشد. با این توضیح که تعلیم و تربیت بیش از هر چیز بر تعامل معلم و شاگرد استوار است. تعامل در اینجا مفهومی فراتر از تأثیر متقابل است که میان اشیاء نیز برقرار میشود و تنها در جایی ممکن است که رابطه ای میان دو «عامل» مورد نظر باشد. در این بستر تعاملی، تدریس همواره آموزاندن «به» کسی و یادگیری همواره یادگیری «از» کسی چون معلم یا هم شاگردی (و گاه از شاگرد) خواهد بود. در این ارتباط، عناصر دیگری مانند کتاب و ابزارهای آموزشی نیز حضور دارند، اما همه این عناصر چون قمرهایی بر گرد یک یا هر دوی این قطبهای تعاملی میگردند. زنده بودن تعلیم و تربیت و زندگی ساز بودن آن در گرو فراهم آمدن چنین آرایشی است؛ چنان که انحطاط و میرایی آن نیز در گرو جا به جا کردن و به هم ریختن این نظم است. با در نظر داشتن منطق بسط و گسترش منظومه تعلیم و تربیت بر اساس رابطه تعاملی میتوان گفت که فرو شکستن این منطق به ظهور مشکلات و موانعی در جریان تحول تعلیم و تربیت میانجامد که هر یک به گونه ای محور بودن رابطه تعاملی معلم و شاگرد را نادیده میگیرند.
سمیرا حیدری؛ فاطمه زیبا کلام مفرد؛ خسرو باقری نوعپرست؛ محمود مهرمحمدی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد مفهوم یادگیری در طرح پایدیا است که بر مبنای دیدگاه مورتیمر آدلر مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شد. بنابراین، ویژگیهای یادگیری در ارتباط با محتوای یادگیری، یاددهی، نقش معلم، فعالانه بودن یادگیری در طرح پایدیا، ارتباط یادگیری با سلامت ذهن و یادگیری مادامالعمر ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد مفهوم یادگیری در طرح پایدیا است که بر مبنای دیدگاه مورتیمر آدلر مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شد. بنابراین، ویژگیهای یادگیری در ارتباط با محتوای یادگیری، یاددهی، نقش معلم، فعالانه بودن یادگیری در طرح پایدیا، ارتباط یادگیری با سلامت ذهن و یادگیری مادامالعمر و بزرگسالی تبیین شد. سپس، به مهم-ترین نقاط قوت و ضعف مفهوم یادگیری در بستر پایدیا اشاره شد. بر اساس نتایج این پژوهش، فعالانه بودن یادگیری و در نظر گرفتن محتوایی گسترده برای یادگیری و زمینه سازی برای یادگیری مادامالعمر در بستر آموزش مدرسهای از نقاط قوت طرح پایدیاست. از مهمترین نقاط ضعف آن نیز میتوان به محدود کردن یادگیری در مسیری تک انشعابی و در نظر نگرفتن شاخههای حرفهای و در نظر نگرفتن هوش عملی در سیر یادگیری اشاره نمود. بر این اساس، یکی از پیشنهادهای مهم این پژوهش برای بهبود یادگیری، استفاده از آموزشهای جبرانی و استفاده از الگوهایی مانند الگوهای یادگیری در حد تسلط میباشد.
راضیه بیرونی کاشانی؛ خسرو باقری؛ فاطمه زیبا کلام مفرد
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابنسینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابنسینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در جنبه تربیت اخلاقی، استنتاج حیات معقول (عقلانی/عقلایی) به منزله هدف غایی تربیت اخلاقی و پالایش دیدگاه های عقلایی اخلاقی، هدف واسطه ای آن خواهد بود. همچنین، یک اصل اساسی در تربیت اخلاقی ابن سینا بر مشارکت اجتماعی به عنوان بستری برای تحقق فضایل اخلاقی دلالت دارد.
رمضان برخورداری؛ خسرو باقری
چکیده
پیوستار تاریخی تحول روش های مختلف پژوهش در تعلیم و تربیت نشان دهنده این است که با توجه به پیچیدگی مسائل تعلیم و تربیت که ریشه در پیچیدگی خود انسان دارد نمی توان با روش واحدی به همه سوالاتی که محققان دنبال می کنند دست یافت. پدیدارشناسی به مثابه جنبشی فلسفی با طرح مولفه هایی چون آگاهی، حیث التفاتی، تقلیل، تقویم، بیناذهنیّت، زیست جهان ...
بیشتر
پیوستار تاریخی تحول روش های مختلف پژوهش در تعلیم و تربیت نشان دهنده این است که با توجه به پیچیدگی مسائل تعلیم و تربیت که ریشه در پیچیدگی خود انسان دارد نمی توان با روش واحدی به همه سوالاتی که محققان دنبال می کنند دست یافت. پدیدارشناسی به مثابه جنبشی فلسفی با طرح مولفه هایی چون آگاهی، حیث التفاتی، تقلیل، تقویم، بیناذهنیّت، زیست جهان و تَجسُد نه تنها تحولی در فلسفه قرن بیستم به حساب می آید بلکه بر گسترش روش شناسی ها در تعلیم و تربیت نیز تأثیر گذاشته است. مقاله حاضر با نظر به روش شناسی پژوهش پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت، در دو سطح به بررسی مولفه های پژوهش پدیدارشناختی و بحث توجیه پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت می پردازد. در سطح نخست به مولفه های هدف پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت، تاثیر برروند انجام پژوهش، نقش محقق، مشاهده و توصیف پدیده تربیتی توام با تقلیل تعدیل شده، زبان و نگارش پدیدار شناختی و در بحث توجیه به بحث سه سونگری از منظر پدیدارشناختی پرداخته خواهد شد.
خسرو باقری نوع پرست؛ محمد زهیر باقری نوع پرست
چکیده
اصول و روشهایی که در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار میگیرند، از مبانی مختلفی سرچشمه میگیرند. هدف این مقاله آن است که مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت، بر اساس دو دیدگاه مشابه در شرق و غرب مورد بررسی قرار گیرد: فلسفه اشراقی شهابالدین سهروردی و فلسفه پدیدار شناختی ادموند هوسرل. سوالهای پژوهش ناظر به تعیین مبانی فلسفی ...
بیشتر
اصول و روشهایی که در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار میگیرند، از مبانی مختلفی سرچشمه میگیرند. هدف این مقاله آن است که مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت، بر اساس دو دیدگاه مشابه در شرق و غرب مورد بررسی قرار گیرد: فلسفه اشراقی شهابالدین سهروردی و فلسفه پدیدار شناختی ادموند هوسرل. سوالهای پژوهش ناظر به تعیین مبانی فلسفی و روان شناختی تعلیم و تربیت از دیدگاه هر دو فیلسوف و مقایسه آنها از حیث مشابهت و تفاوتهاست. در مبنای فلسفی هوسرل، پدیدارشناسی جایگاه اساسی دارد و در آن دو گام اساسی مطرح است. در مرحله نخست، تاکید بر توصیف تجربههای آدمی و در مرحله دوم، نظر بر کاهش دادن تجربههای زیسته است. در مبنای روان شناختی، به جای درون بینی تاکید بر تأمل است. در مبنای فلسفی و معرفت شناختی سهروردی، علم حضوری جایگاه ویژه دارد. در مبنای روان شناختی، درون بینی از اهمیت به سزایی برخوردار است. در مقایسه سهروردی و هوسرل این نکته قابل توجه است که هر دو فیلسوف به نحو اساسی تحت تأثیر افلاطون قرار دارند و هر دو از عینیت گرایی دور میشوند. در خصوص تفاوتها باید اشاره کرد که در معرفت شناسی، هوسرل در حیطه علم حصولی و سهروردی در عرصه علم حضوری سخن میگوید. در مبنای روان شناختی، هوسرل بر تأمل و سهروردی بر درون بینی تاکید میورزند. چنین مبناهایی، تعلیم و تربیت در دیدگاه هر دو فیلسوف را به سوی نوعی شهودگرایی سوق خواهد داد.
واژه های کلیدی: پدیدار شناسی، علم حضوری، روان شناسی اشراقی، روان شناسی پدیدار شناسی، مبانیتربیتیاشراقی، پدیدار شناختی
خسرو باقری؛ محمدزهیر باقری
چکیده
در این تحقیق، زمینه های تاریخی رویکرد تشکیکی در فلسفه نوافلاطونی و به ویژه آثار افلوطین مورد توجه قرار گرفته و تاثیر آن بر فلسفه صدرالمتالهین تحلیل شده است. رویکرد تشکیکی هم در هستی شناسی و هم در معرفت شناسی تاثیرگذار است. از این رو، استلزام رویکرد تشکیکی در قلمرو هستی و شناخت را می توان در اهداف آموزش و پرورش مورد پی جویی قرار داد. ...
بیشتر
در این تحقیق، زمینه های تاریخی رویکرد تشکیکی در فلسفه نوافلاطونی و به ویژه آثار افلوطین مورد توجه قرار گرفته و تاثیر آن بر فلسفه صدرالمتالهین تحلیل شده است. رویکرد تشکیکی هم در هستی شناسی و هم در معرفت شناسی تاثیرگذار است. از این رو، استلزام رویکرد تشکیکی در قلمرو هستی و شناخت را می توان در اهداف آموزش و پرورش مورد پی جویی قرار داد. مدارج تشکیکی از حس به خیال و عقل تا احد، به لحاظ آموزش و پرورش، این هدف را مورد توجه قرار می دهد که مشاهدات حسی و فعالیت های خیالی باید به سطح انتزاعی عقلی و درک کلیات ختم شود و بلکه بالاتر از آن به رابطه ای عارفانه با ذات احدیت منجر شود. دلالت این دیدگاه در تعلیم و تربیت آن است که رابطه ای متوالی میان مواد درسی قائل شویم و این دلالتی است که توسط دیدگاه توازی گرا مورد چالش قرار می گیرد. در این پژوهش پیشنهاد شده است که راهی میانه بین توالی گرایی و توازی گرایی اتخاذ شود که می توان آن را توازی گرایی ناهمزمان نامید. بر اساس این پیشنهاد، مواد درسی با هم توازی خواهند داشت اما همگی به صورت همزمان وارد برنامه درسی نمی شوند.
کلید واژه ها: رویکرد تشکیکی، نوافلاطونی، افوطین، صدرالمتالهین، تعلیم و تربیت.