مقصود امین خندقی؛ اعظم محمدزاده قصر
چکیده
نظریه و نظریه پردازی اهمیت و نقش انکارناپذیری در حیات و ممات آموزش عالی بر عهده دارد؛ اما در این میان، اکثر دانشجویان احساس می کنند که در کلاس درس نظریه ها، وارد یک دنیای کاملا علمی، شاعرانه و دور از عمل شده اند. برخی استادان هم با این تصور که دروس مربوط به نظریه ها، جزء دروس غیرفنی، غیرعملی و کاملاً حفظی هستند، دانشجویان بیشتری را در ...
بیشتر
نظریه و نظریه پردازی اهمیت و نقش انکارناپذیری در حیات و ممات آموزش عالی بر عهده دارد؛ اما در این میان، اکثر دانشجویان احساس می کنند که در کلاس درس نظریه ها، وارد یک دنیای کاملا علمی، شاعرانه و دور از عمل شده اند. برخی استادان هم با این تصور که دروس مربوط به نظریه ها، جزء دروس غیرفنی، غیرعملی و کاملاً حفظی هستند، دانشجویان بیشتری را در مکان محدود و زمان اندک آموزش می دهند. بررسی ها نشان می دهد یکی از دلایل وجود چنین وضعیتی، فقدان چارچوب و سامانه مفهومی مناسب و روشمند برای تدریس نظریه-هاست. از اینرو، هدف این مطالعه بررسی رویکردهای مختلف نسبت به تدریس نظریه ها است. بدین منظور، چهار رویکرد مواجهه تاریخی، مواجهه درون پارادایمی، تدریس یک مضمون یا مساله از منظر نظریه های مختلف؛ و رویکرد تبیین، تحلیل و نقد یک موقعیت یا پدیده از منظر نظریه های مختلف در تدریس نظریه مطرح شده است و به توضیح هدف یادگیری، سازماندهی محتوای تدریس، ارائه مثال و تحلیل نقاط قوت و ضعف هر یک از رویکردهای چهارگانه پرداخته شده است. انتظار می رود شناسایی و بکارگیری شیوه مناسب در تدریس نظریه ها موجبات فهم عمیق و انتقادی نظریه های موجود از یک سو و زمینه سازی برای تولید نظریه های جدید از سویی دیگر و بطور کلی شکل گیری گفتمان های نظریه ای در آموزش عالی را فراهم سازد.
محمود سعیدی رضوانی
چکیده
هدف اصلی این نوشتار، نقد مقاله «تحلیل گفتمان انتقادی تربیت جنسی در نظام آموزشوپرورش ایران (وضعیت موجود) مبتنی بر اسناد مکتوب» میباشد. بر اساس نتایج به دست آمده، مهمترین نقاط قوت و ضعف مقاله موردنظر را چنین میتوان برشمرد: دست آورد مثبت و سترگ مقاله، ایجاد گفتمان ضرورت توجه به مسائل و نیازهای جنسی دانشآموزان به ویژه با توجه ...
بیشتر
هدف اصلی این نوشتار، نقد مقاله «تحلیل گفتمان انتقادی تربیت جنسی در نظام آموزشوپرورش ایران (وضعیت موجود) مبتنی بر اسناد مکتوب» میباشد. بر اساس نتایج به دست آمده، مهمترین نقاط قوت و ضعف مقاله موردنظر را چنین میتوان برشمرد: دست آورد مثبت و سترگ مقاله، ایجاد گفتمان ضرورت توجه به مسائل و نیازهای جنسی دانشآموزان به ویژه با توجه به محیط به شدت نابسامان و تحریکهای کنونی است. با توجه به یافتهها و پیامهای ضمنی این مقاله، آموزشوپرورش سیاست کتمان حقایق جنسی و عدم توجه کافی به نیازهای مذکور را در پیش گرفته است. بنابراین، نتایج این مطالعه، تلنگری جدی به مسئولان متقی و خدوم آموزشوپرورش به منظور بازاندیشی در مواجهه صحیح با مسائل جنسی به شمار میآید. باوجوداین، مقاله با پذیرشِ بنیانی نادرست و غفلت از نگاه اسلامی به امر جنسی، بخش عمدهای از حقیقت را نادیده گرفته و در «پاره حقیقتگویی آشکاری» در غلتیده است و این امر، عمدهترین نقطه ضعف مقاله به شمار میآید؛ چراکه اگر بر اساس بنیان ضیق ِمقاله «در تربیت جنسی چهار گفتمان محافظهکار، لیبرال، پستمدرن و انتقادی وجود دارد و سه گفتمان اخیر بر آزادسازی روابط شنیع تأکید میکنند.»، به ناچار باید تسلیم گفتمان محافظهکار (یا به تعبیر مؤلف بدبینانه) شویم. بهبیاندیگر، بر اساس مدلولات بخشهای ناصواب مقاله، چنانچه متصدیان تعلیم و تربیت نمیخواهند امر جنسی را به غریزهای حیوانی فرو کاهند، به ناچار باید رویکرد رقیب را بپذیرند؛ رویکردهایی که زندگی انسانی، اخلاقی و بافضیلت را در همجنسخواهی و سایر روابط حیوانی جستجو میکنند!.
حمیرا برزیده؛ علیرضا محمودنیا؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش هنجاری و نیز تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بررسی نسبت مفاهیم مربوط به کاربرد عملی روششناسی هنجاری با برنامه درسی موضوع محور جاری به درک ضرورت تغییر در جهتگیریهای ارزشی موجود در تربیت ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی پیشنهادی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش هنجاری و نیز تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بررسی نسبت مفاهیم مربوط به کاربرد عملی روششناسی هنجاری با برنامه درسی موضوع محور جاری به درک ضرورت تغییر در جهتگیریهای ارزشی موجود در تربیت اجتماعی کمک میکند.یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که موضوع محوری در برنامه درسی نمیتواند پاسخگوی ابعاد هنجارین هدفهای کلان، مبانی اعتقادی و ارزشهای تعاملات اجتماعی باشد و قادر به مواجهه با آسیبهای تربیت اجتماعی در دانشآموزان نیست. لذا، الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی در دوره متوسطه به منظور مقابله با نارسائیهای الگوی موضوع محور پیشنهاد شد. شناخت و نیل به شایستگیهای اجتماعی در ابعاد تحقق هدفهای کلی توسعه بین الاذهان، حوزه عمومی و تثبیت هویت اجتماعی و فرهنگی دانشآموزان بر اساس آموزههای اسلامی و بومی همراه با زمینهسازی ایجاد تحول اجتماعی و فرهنگی از مهمترین نیازهای تربیت اجتماعی امروز هستند که از طریق الگوهای برنامه درسی مبتنی بر جامعه به نحو مؤثرتری قابل دستیابی میباشند.
مقصود امین خندقی؛ اعظم زرقانی؛ بختیار شعبانی ورکی؛ نعمت الله موسی پور
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان دانش نظری و عملی معلمان در هر یک از پارادایم های اجرای برنامه درسی است. بر مبنای سه نوع پارادایم حوزه مطالعاتی برنامه درسی که با مطمح نظر قرار دادن نسبت میان نظریه و عمل شکل گرفته است، به بیان سه نوع رابطه میان دانش نظری و دانش عملی مورد نیاز معلمان در تدریس پرداخته شده است. این سه نوع رابطه، در دل ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان دانش نظری و عملی معلمان در هر یک از پارادایم های اجرای برنامه درسی است. بر مبنای سه نوع پارادایم حوزه مطالعاتی برنامه درسی که با مطمح نظر قرار دادن نسبت میان نظریه و عمل شکل گرفته است، به بیان سه نوع رابطه میان دانش نظری و دانش عملی مورد نیاز معلمان در تدریس پرداخته شده است. این سه نوع رابطه، در دل سه پارادایم برای اجرای برنامه درسی، مورد بحث قرار گرفته اند. این سه پارادایم با ترکیبی از عناوین پارادایم های حوزه مطالعات برنامه-درسی و اجرای برنامه درسی، فنی- وفادارنه، فکورانه- انطباقی و انتقادی- برآمدنی نام گذاری می شوند. هر یک از این سه رابطه، پیامدهای متفاوتی را نیز برای شکل گیری برنامه های درسی رشد و توسعه حرفه ای معلمان در بردارد. در پارادایم فنی- وفادارنه، برنامه-های رشد حرفه ای بر انتقال دانش نظری و مهارت آموزی در فنون هر چه اثر بخش تر تدریس تأکید دارد. این برنامه ها در پارادایم فکورانه- انطباقی ضمن توجه به انتقال دانش نظری بروز، رشد و پرورش تأمل عملی معلمان را مطمح نظر قرار می گیرد. برنامه های رشد حرفه ای در پارادایم انتقادی- برآمدنی نیز شکلی از پژوهش فردی یا گروهی، به خود می گیرد.
مصطفی قادری
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه تاریخی معنای Currere در آثار نوفهم گرایی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل گفتمان بهره گرفته شد. واحد تحلیل گفتمان جمله و سطح تحلیل گفتمان در سطح تفسیر تعیین شد. با توجه به سؤالهای پژوهش، دادهها در چهار سطح معانی Currere، روشهای Currere، مراحل Currere و بار سیاسی- اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی طبقهبندی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه تاریخی معنای Currere در آثار نوفهم گرایی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل گفتمان بهره گرفته شد. واحد تحلیل گفتمان جمله و سطح تحلیل گفتمان در سطح تفسیر تعیین شد. با توجه به سؤالهای پژوهش، دادهها در چهار سطح معانی Currere، روشهای Currere، مراحل Currere و بار سیاسی- اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی طبقهبندی شدند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که Currere در آثار نوفهم گرایی با معانی مختلفی مانند «گذر شخصی» یا «گذر زندگینامهای»، برنامه درسی به عنوان عمل سیاسی، درگیری فرارونده در جهان، شکلی از تجربه زیست شده، تفکر درباره گذشته و نگاه به آینده، الگوی پژوهش برنامه درسی، کارآگاهانه با خود و دیگران، فهم پیچیده یا درک پیچیده درباره راستی آزمایی احتمالها در برنامههای درسی حول محور جنسیت، فرهنگ، نژاد و قوم، در پرانتز و قلاب گذاشتن تجربه معلم و دانش، نائل آمدن به تجربه خود و دوباره نگریستن به تجربه مدرسهای بهکاررفته است. همچنین، داستان خود، خود پویشی و مطالعه خود ازجمله روشهای درک برنامه درسی از دیدگاه نوفهم گرایان تبه شمار میروند. بار سیاسی و اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی هم به معنای بازسازی فردی و هم بازسازی اجتماعی بهکاررفته است.
رحیم شالیان؛ محمود سعیدی رضوانی؛ سیدامیر امین یزدی؛ حسین کارشکی؛ سیدمحسن اصغری نکاح
چکیده
هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که تا چه حد عنوانها و ارزش گذاری ارائه شده برای الگوهای برنامه درسی در مقاله «واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی: نقدی بر پژوهش های انجام شده با رویکرد طراحی الگو در برنامه درسی»، با ماهیت موضوعهای حوزه معرفتی برنامه درسی منطبق می-باشد؟ و آنگاه با توجه به منابع موجود، امکان تعیین ملاکی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که تا چه حد عنوانها و ارزش گذاری ارائه شده برای الگوهای برنامه درسی در مقاله «واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی: نقدی بر پژوهش های انجام شده با رویکرد طراحی الگو در برنامه درسی»، با ماهیت موضوعهای حوزه معرفتی برنامه درسی منطبق می-باشد؟ و آنگاه با توجه به منابع موجود، امکان تعیین ملاکی برای وجه تمایز الگو در حوزه طراحی رشته برنامه درسی، بررسی شد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- اسنادی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که الگوها در حوزه طراحی برنامه درسی، از دو منظر ساختار و موضوع دارای دسته بندی های متفاوتی میباشند.
مقصود امین خندقی؛ سیدعلی قادری
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده از بررسی دیدگاههای متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده از بررسی دیدگاههای متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامه درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجسته سازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامههای درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزشهای نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بی نظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری میشود. لذا، ضروری است متفکران و صاحبنظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضع گیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.
مقصود امین خندقی؛ مرضیه دهقانی
چکیده
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی ...
بیشتر
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی متخصص، جهانی شدن و مقاومت از طرف معلمان موجب توجه دوباره دولتها به تمرکزگرایی به منظور ارتقای کیفیت آموزش و رفع این مشکلات شده است. در این مقاله ضمن تبیین تمرکزگرایی و تمرکززدایی، خاصه در عرصه آموزش و پرورش و نظام برنامه درسی، به علل عمده انحراف از هدف اصلی تمرکززدایی، از جمله توجه بیش از حد به مسائل حاشیه ای آن نظیر مسائل مالی، اجرایی و مدیریتی (مواجهه سخت) و توجه کمتر به مسائل کیفی و محتوایی آموزشی و برنامه درسی (مواجهه نرم) اشاره شده است. این دو نوع مواجهه عملاً در تمرکززدایی نظام آموزشی و برنامه درسی پدیدار شده و برداشتهایی غلط و نادقیق از تمرکززدایی و تمرکزگرایی به دنبال داشته است. در پی آن استدلال شده که فهم ویژگیهای درست هر دو نظام و در نتیجه، مواجهه سنجیده و درست با آنها می تواند به روند اصلاح برنامه درسی یاری رساند. و در نهایت، دلالتهای تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی در مورد نظام برنامه درسی ایران، با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد آن در بخش بحث و نتیجه گیری این نوشتار تشریح شده است.
محمود مهرمحمدی
چکیده
در این مقاله، نخست به بازشناسی مفهوم تخیل پرداخته شده و معانی گوناگون آن به اجمال مورد بررسی قرار میگیرد. این بحث مقدماتی روشن میسازد که شناخت مفهوم تخیل بهعنوان یک ظرفیت انسانی کار سادهای نبوده و باید بهعنوان یک پروژة ناتمام برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خصوصاً سیاستگزارانی که به نوآوری و تحول در این عرصة خطیر میاندیشند ...
بیشتر
در این مقاله، نخست به بازشناسی مفهوم تخیل پرداخته شده و معانی گوناگون آن به اجمال مورد بررسی قرار میگیرد. این بحث مقدماتی روشن میسازد که شناخت مفهوم تخیل بهعنوان یک ظرفیت انسانی کار سادهای نبوده و باید بهعنوان یک پروژة ناتمام برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خصوصاً سیاستگزارانی که به نوآوری و تحول در این عرصة خطیر میاندیشند مطرح شود. خصوصاً اینکه باید میان معنای تخیل در کودکی و بزرگسالی و تخیل بهعنوان یک ظرفیت فکری- ذهنی ممتاز و یک بیماری و عارضة خطرناک تمایز قائل شد.بهدنبال این مبحث مقدماتی، از منظر ثبوتی دربارة کاربرد تخیل و تجربیات تخیلی کودکان در برنامههای درسی و آموزش بحث میشود. این موضوع متضمن پذیرش اصل تازهای در طراحی آموزشی است و چگونگی پاسخگو نمودن آموزش به قدرت و ظرفیت تخیل بهعنوان یک ابزار ذهنی یا یک منبع مغتنم در فرایند یاددهی- یادگیری را در کانون توجه قرار میدهد. در بخش بعدی، ظرفیت تخیل در انسان از منظر اثباتی مورد توجه قرار میگیرد و ضرورت پرورش آن در نظامهای تعلیم و تربیت از ابعاد گوناگون مورد بحث واقع میشود. از جملة این ابعاد میتوان به انسانشناسی و هستیشناسی اسلامی، نقش برنامه درسی در فعلیت بخشیدن به ظرفیتهای بالقوة ذهنی یا "ساختن ذهن"، نقش تخیل در تفکر مفهومی، نسبت گسستناپذیر تخیل با خلاقیت و بالأخره، نسبت تخیل با حل مسئله یا فرایند علمی اشاره کرد. در آخرین بخش مقاله و در مقام جمعبندی، علاوه بر تأکید بر مواضع اساسی نویسنده در این زمینه، ضرورت پرداختن به پروژة دیگری جهت شناسایی "قفلهای ذهنی" در نظام آموزش و پرورش که مهمترین موانع بر سر راه استفاده از تخیل یا پرورش آن می باشد مورد بحث قرار میگیرد.