هدف اصلی این پژوهش، بررسی تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی منظری جدید برای روند تغییر و تحول جهان هستی و پدیدههای آن در اختیار اندیشمندان گذاشته و بسیاری از نظریهپردازان با توجه به مؤلفههای اساسی این پارادایم به ارائه دیدگاههای جدید خود در حوزههای علمی گوناگون چون علوم تربیتی پرداختهاند. برای دستیابی به این هدف، نخست با استفاده از روش «کاوشگری فلسفی انتقادی»، به نقد و بررسی نظریههای تحول تربیتی و توضیح دو ضعف عمده آنها (تحویلگرایی و ایدئولوژی کنترل) پرداخته شد. سپس، با اشاره به «نظریه سیستمهای پیچیده انطباقی»، چهارچوب نظری مقاله یعنی نظام تعلیم و تربیت به مثابه سیستم پیچیده انطباقی توضیح داده شد. در ادامه، پس از تشریح نقش «جریان دانش» در تحول سیستمهای پیچیده تربیتی، بهکمک روش «استنتاج منطقی»، دلالتهایی برای فرایند تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی فراهم شد. نتایج حاصل از این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که نظریهپردازان پیچیدگی ضمن تأیید بسیاری از دیدگاههای پیشین در خصوص تحول تربیتی و مهم دانستن آنها، سعی دارند از منظری کلنگر به فرایندهای تحول نگریسته و پژوهشگران را از افتادن در ورطه تحویلگرایی برحذر دارند. همچنین، آنها با جایگزینی پیشنهادهایی چون «کنترل توزیعی» به جای راهبردهای غالب «بالا به پایین» و «پایین به بالا»، پاسخی به چالش کنترل در اجرای طرحهای تغییر و تحول ارائه میکنند.
ارسال نظر در مورد این مقاله