بحرانسازی و بحرانزدایی یکی از کارکردهای رسانهها با کمک گرفتن از ابزارها و اهرمهای نوین میباشد. رسانهها با استفاده از راهبردها و فراراهبردها در ایجاد شرایط بحرانی میتوانند در تحولات سیاسی-اجتماعی و فرهنگی جدید در گستره وسیعی نقشآفرینی کنند و موجب شکلدهی افکار عمومی گردند. چرا که امپراتور رسانهای با بهره گیری از امکانات سرشار موجب شکلگیری نوعی استبداد اطلاعاتی از طریق گزینش و انتشار اطلاعات و اخبار انحصاری، تراستهای خبری و اطلاعاتی و کارتلهای رسانهای در پرتو انقلاب اطلاعاتی شده است. همچنین استبداد رسانه ای که رواج گستردهای پیدا کرده است، با استفاده از ابزارها و اهرمها و با اتکا به فناوری افکار عمومی جهان را به سوی خود جلب کرده و به ارائه چهرهای مخدوش از برخی از نظامهای سیاسی، فرهنگها، قوم ها و یا دین های رقیب پرداخته است. چنین رسانه هایی به شکلی نظاممند نسبت به جهتدهی افکار عمومی، گرایشها، عقاید و نگرشها و رفتارها تلاش مضاعفی را به کار میبندد. به گونهای که برخی -همچون آلوین تافلر و هایدی تافلر (1376)- از آن به جنگ جهانی فرهنگی-اطلاعاتی تعبیر کرده اند و به نقش اطلاعات درعرصه جهانی اذعان دارند.
در این مقاله رویکردی مدیریتی به بحران رسانهای مبنای کار قرار گرفته است. این رویکرد شامل مدیریت بحران از طریق واکنش سریع جلوگیری از انتشار اطلاعات کنترلشده، بازنگری در امیددهی و جز آن میباشد. همچنین سعی شده فرایند بحرانسازی در جهان امروز -که به عنوان قدرت نرم ارتباطاتی نامیده شده است- بررسی و به این سئوال پاسخ داده شود که مدیریت بر رسانه چگونه و با اعمال چه شیوهها و راهبردهایی افکار عمومی را در جهت رسیدن به هدفهای تعیین شده هدایت مینماید.
کلیدواژهها: بحران رسانه، رسانه، قدرت نرم، امنیت سیاسی
ارسال نظر در مورد این مقاله