سید مهدی سجادی؛ فرامرز بیجنوند
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاههای دولتی شهر تهران درباره جایگاه رشته فلسفه تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. به منظور گردآوری داده های موردنیاز از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. کلیه اعضای هیئت علمی گروه فلسفه تعلیم و تربیت ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاههای دولتی شهر تهران درباره جایگاه رشته فلسفه تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. به منظور گردآوری داده های موردنیاز از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. کلیه اعضای هیئت علمی گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاههای دولتی شهر تهران که مشتمل بر 22 نفر می باشند، جمعیت مورد مطالعه را تشکیل دادند که از این مجموع 13 پرسشنامه گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که اعضای هیئت علمی رشته فلسفه تعلیم و تربیت در خصوص این رشته تعریف جدیدی ارائه ندادند و همه آنها بر تعریف های موجود اتفاق نظر داشتند. همچنین، آنها ضمن تاکید بر کاربرد فلسفه تعلیم و تربیت در سطح کلان نظام تعلیم و تربیت، فلسفه تعلیم و تربیت را به منزله آبشخوری برای دیگر رشته های علوم تربیتی تلقی می کنند که به منظور فراهم کردن مبانی نظری خود از فلسفه تعلیم و تربیت مدد می گیرند. علاوه براین، آنها فلسفه تعلیم و تربیت در ایران را علمی جوان و نوپا معرفی کردند که نگاهش بیشتر به سمت غرب بوده و بومی نگری در آن چندان به چشم نمی خورد.
مادح دست مرد؛ مسعود صفائی مقدم؛ محمد جعفر پاک سرشت؛ منیجه شهنی ییلاق
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی نظری روان شناختی، اجتماعی و فلسفی دیدگاه بندورا درباره خودکارآمدی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، با تکیه بر مبانی روان شناختی به تحلیل مفهوم رابطه ضروری و متقابل، هشیاری، یادگیری و عاملیت انسانی پرداخته شد. همچنین، در تحلیل مبانی اجتماعی به چگونگی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی نظری روان شناختی، اجتماعی و فلسفی دیدگاه بندورا درباره خودکارآمدی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، با تکیه بر مبانی روان شناختی به تحلیل مفهوم رابطه ضروری و متقابل، هشیاری، یادگیری و عاملیت انسانی پرداخته شد. همچنین، در تحلیل مبانی اجتماعی به چگونگی تأثیرپذیری بندورا از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین در علوم اجتماعی به عنوان زمینة جامعه شناختی اندیشه های بندورا اشاره شد. علاوه براین، مبانی فلسفی با نظر به تناسب و ارتباط منطقی خودکارآمدی با مکتب های فلسفی، ارزش و عمل اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه تحلیل و نقد مبانی مورد اشاره، پیش فرض های هستی شناختی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی انسان خودکارآمد استخراج شدند و ضمن تصریح عناصر خودکارآمدی و مشخص کردن خاستگاه های عاملیت و خودکارآمدی، خصیصه های فرد خودکارآمد و راهکارهای تربیت او استنباط به تصویر کشیده شد.
محمد حسنی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل ترکیب عطفی «تعلیم و تربیت» از منظر دو رویکرد «تفکیک» و «تلفیق» می باشد. در راستای این هدف کاربرد این ترکیب عطفی در آثار سخنوران و متخصصان تربیتی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحلیل نشان داد که این ترکیب عطفی در منابع ادبی قدیم ایران کاربردی نداشته است. بلکه ظهور این ترکیب عطفی، همزمان ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل ترکیب عطفی «تعلیم و تربیت» از منظر دو رویکرد «تفکیک» و «تلفیق» می باشد. در راستای این هدف کاربرد این ترکیب عطفی در آثار سخنوران و متخصصان تربیتی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحلیل نشان داد که این ترکیب عطفی در منابع ادبی قدیم ایران کاربردی نداشته است. بلکه ظهور این ترکیب عطفی، همزمان با ظهور تربیت رسمی و عمومی برگرفته از تجربه های کشورهای غربی در تاریخ معاصر ایران بوده است. به طورکلی، تحلیل مفهوم تربیت در ادبیات فارسی کهن و جدید نشان داد که این اصطلاح ناظر به تحول جامع در ساحتهای وجودی آدمی است و تحول شناختی یعنی تعلیم را نیز در بر میگیرد. بنابراین، رویکرد تفکیک رد شد و رویکرد تلفیق مورد تایید قرار گرفت. درنتیجه میتوان به جای ترکیب عطفی «تعلیم و تربیت» از اصطلاح «تربیت» استفاده نمود
راضیه بیرونی کاشانی؛ خسرو باقری؛ فاطمه زیبا کلام مفرد
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابنسینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابنسینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در جنبه تربیت اخلاقی، استنتاج حیات معقول (عقلانی/عقلایی) به منزله هدف غایی تربیت اخلاقی و پالایش دیدگاه های عقلایی اخلاقی، هدف واسطه ای آن خواهد بود. همچنین، یک اصل اساسی در تربیت اخلاقی ابن سینا بر مشارکت اجتماعی به عنوان بستری برای تحقق فضایل اخلاقی دلالت دارد.
احمد اکبری؛ طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی؛ بختیار شعبانی ورکی؛ محمد تقوی
چکیده
هدف اصلی این مقاله بازاندیشی در رویکردهای متداول برنامه فلسفه برای کودکان و ارائه رویکردی نو برای این برنامه براساس نظریه انتگرال ویلبر است. این دیدگاه متضمن چهار کوادرنت است و می تواند به عنوان یک هولون در نظر گرفته شود. به اعتقاد ویلبر، همه ابعاد واقعیت باید به عنوان یک کل مورد نظر قرار گیرد. براساس نظریه انتگرال در این مقاله فلسفه ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله بازاندیشی در رویکردهای متداول برنامه فلسفه برای کودکان و ارائه رویکردی نو برای این برنامه براساس نظریه انتگرال ویلبر است. این دیدگاه متضمن چهار کوادرنت است و می تواند به عنوان یک هولون در نظر گرفته شود. به اعتقاد ویلبر، همه ابعاد واقعیت باید به عنوان یک کل مورد نظر قرار گیرد. براساس نظریه انتگرال در این مقاله فلسفه برای کودکان به عنوان یک هولون با چهار ساحت مرتبط به هم مورد بررسی قرار گرفته است. در نتیجه این برنامه به منزله یک فرایند شبیه روش سقراطی و اجتماع پژوهشی مورد نظر لیپمن است، همچنین، رویکردی تاریخی است آنگونه که گُردر در «دنیای سوفی» دنبال می کند و داستان فلسفی جهان شمولی است آنگونه که فیشر در کتاب «داستان هایی برای فکر کردن» و پیکمال در اثر «حکایت های فلسفی» جهان به آن پرداخته اند و در نهایت برنامه ای است فرهنگ وابسته نظیر آنچه متفکر دانمارکی یسپرسن خاطر نشان می کند.
سعید ضرغامی؛ پروین بازقندی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در تربیت بر بنیاد واکاوی هستی شناسانه فناوری اطلاعات است. روش پژوهش نیز نمودشناسی هرمنوتیکی بوده است. در این پژوهش دگرگونی های هستی شناسانه ای که فناوری اطلاعات در تجربه جهان و به دنبال آن در قلمرو تربیت سبب می شود، شامل تغییر نقش بدن، فروریختن مرزهای مکانی وزمانی و گسترش ارتباط مجازی و امکان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در تربیت بر بنیاد واکاوی هستی شناسانه فناوری اطلاعات است. روش پژوهش نیز نمودشناسی هرمنوتیکی بوده است. در این پژوهش دگرگونی های هستی شناسانه ای که فناوری اطلاعات در تجربه جهان و به دنبال آن در قلمرو تربیت سبب می شود، شامل تغییر نقش بدن، فروریختن مرزهای مکانی وزمانی و گسترش ارتباط مجازی و امکان دسترسی به اطلاعات فناورانه، تبیین شده اند. سپس بر چنین بنیادی افق ها و تنگناهای حاصل از بهره گیری فناوری اطلاعات در فرایند تربیت بررسی شده است. بر بنیاد یافته های پژوهش و با پذیرش این که پرسش از چیستی و چرایی به پرسش از چگونگی بهره گیری از فناوری اطلاعات در فلمرو تربیت مقدم است، نتیجه شده است که گستره و حدود کاربرد فناوری اطلاعات در نسبت با هدف های زندگانی بشر در طول تاریخ همچون پرورش و ستایش آشکار می شود. در پایان نیز به برخی استلزام ها چون نقش تسهیلی فناوری اطلاعات در فرایند آموزش به جای نقش تولیدی، محدود کردن حوزه اثر فناوری اطلاعات در حد ابزار آموزش و بهره گیری از اطلاعات فناورانه در پیوند و همراه با دیگر گونه های اطلاعات بر بنیاد هدف های نهایی زندگانی آدمی، اشاره شده است.
رمضان برخورداری؛ خسرو باقری
چکیده
پیوستار تاریخی تحول روش های مختلف پژوهش در تعلیم و تربیت نشان دهنده این است که با توجه به پیچیدگی مسائل تعلیم و تربیت که ریشه در پیچیدگی خود انسان دارد نمی توان با روش واحدی به همه سوالاتی که محققان دنبال می کنند دست یافت. پدیدارشناسی به مثابه جنبشی فلسفی با طرح مولفه هایی چون آگاهی، حیث التفاتی، تقلیل، تقویم، بیناذهنیّت، زیست جهان ...
بیشتر
پیوستار تاریخی تحول روش های مختلف پژوهش در تعلیم و تربیت نشان دهنده این است که با توجه به پیچیدگی مسائل تعلیم و تربیت که ریشه در پیچیدگی خود انسان دارد نمی توان با روش واحدی به همه سوالاتی که محققان دنبال می کنند دست یافت. پدیدارشناسی به مثابه جنبشی فلسفی با طرح مولفه هایی چون آگاهی، حیث التفاتی، تقلیل، تقویم، بیناذهنیّت، زیست جهان و تَجسُد نه تنها تحولی در فلسفه قرن بیستم به حساب می آید بلکه بر گسترش روش شناسی ها در تعلیم و تربیت نیز تأثیر گذاشته است. مقاله حاضر با نظر به روش شناسی پژوهش پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت، در دو سطح به بررسی مولفه های پژوهش پدیدارشناختی و بحث توجیه پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت می پردازد. در سطح نخست به مولفه های هدف پژوهش پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت، تاثیر برروند انجام پژوهش، نقش محقق، مشاهده و توصیف پدیده تربیتی توام با تقلیل تعدیل شده، زبان و نگارش پدیدار شناختی و در بحث توجیه به بحث سه سونگری از منظر پدیدارشناختی پرداخته خواهد شد.