معصومه عیلامی رودمعجنی؛ مقصود امین خندقی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
هدف این پژوهش ارائه تصویری جدید از نقش و ماهیت مبانی دینی در مطالعات برنامهدرسی از طریق بازاندیشی در مناسبات میان دین و فلسفه است. یافتهها با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه نشان داد اغلب رویکردهای موجود در مناسبات دین و فلسفه نواقص و محدودیتهایی نسبت به ماهیت مبانی دینی برنامهدرسی دارند. برای مثال، در رویکرد تقدم فلسفه ...
بیشتر
هدف این پژوهش ارائه تصویری جدید از نقش و ماهیت مبانی دینی در مطالعات برنامهدرسی از طریق بازاندیشی در مناسبات میان دین و فلسفه است. یافتهها با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه نشان داد اغلب رویکردهای موجود در مناسبات دین و فلسفه نواقص و محدودیتهایی نسبت به ماهیت مبانی دینی برنامهدرسی دارند. برای مثال، در رویکرد تقدم فلسفه بر دین، مبانی فلسفی به مثابه شالوده برنامهدرسی بوده و تمام مسائل و ابعاد برنامهدرسی بر اساس مفروضات فلسفی صورتبندی میشود و مبانی دینی در ذیل مبانی فلسفی مطرح است. در رویکرد عقلگرایی افراطی مبانی فلسفی نقش بنیادی را در برنامه-درسی دارد و مبانی دینی بعنوان مبنایی مستقل جایگاهی در برنامهدرسی ندارد و در ذیل مبانی جامعهشناسی یا تاریخی مطرح میشود. لذا برای عبور از این محدودیتها و تعریف نقشی فعال و بنیادین به مبانی دینی برنامهدرسی، نگاهی بازاندیشانه بر اساس دیدگاه صدرایی به مناسبات دین و فلسفه، بهعنوان دو منظومه معرفتی ضروری است. بدین منظور دیدگاه ملاصدرا در زمینه مناسبات دین و فلسفه تحلیل و بر اساس هشت ویژگی کلیدی این دیدگاه، دلالتهای آن در قلمرو مبانی دینی برنامه-درسی مشخص شد. در نگاه جدید ماهیت و نقش مبانی دینی در مطالعات برنامهدرسی دچار دگرگونی میشود. دین بهعنوان یک منظومه معرفتی و به تبع آن، مبانی دینی به مثابه یک نظام معرفتی و شبکه معنایی منسجم (نظریه) تغییر کرده و نقش مبانی دینی به معنای بنیادی برای دانش برنامهدرسی است. در این معنا دین و مبانی دینی در تمامی ابعاد معرفتی، سطوح و مراتب مختلف حضور داشته و مؤثر است.
امین ایزدپناه
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل نقش معلمان در گفتوگومندسازی جریان تعلیموتربیت از راه توجه به صدای دانشآموزان در محیطهای یاددهی-یادگیری است. ناتوانی در گفتوگو ازجمله جدیترین مسئلههای جامعه ایرانی است و به نظر میرسد نظام تعلیموتربیتِ تمرکزگرا و دیوانسالار ایران با تأکید بیشازحد بر دانشاندوزی و غفلت ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل نقش معلمان در گفتوگومندسازی جریان تعلیموتربیت از راه توجه به صدای دانشآموزان در محیطهای یاددهی-یادگیری است. ناتوانی در گفتوگو ازجمله جدیترین مسئلههای جامعه ایرانی است و به نظر میرسد نظام تعلیموتربیتِ تمرکزگرا و دیوانسالار ایران با تأکید بیشازحد بر دانشاندوزی و غفلت از اهمیت روابط انسانی، در پیدایی این وضعیت سهیم است. انگاره دیوانسالارانه سبب شده است تا معلم بهمثابه یک کارگزار در خدمت انتقال ارزشهای نظام تربیتی در آمده و تنوع دیدگاهها و ارزشهای موجود در محیطهای آموزشی نادیده گرفته شود. این وضعیت، تعلیموتربیت را به جریانی تکصدا و یکسویه تبدیل کرده است که فرصتی برای گفتوگو در نظر نمیگیرد. مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران کوشیده است -دستکم در مقام نظر- از این انگاره فاصله بگیرد و معلم را بهعنوان نیرویی فرهنگی و مولد سرمایه اجتماعی معرفی کند. این مقاله ضمن طرح دو مفهوم مرکزگرایی و مرکزگریزی به نقل از میخائیل باختین، ایده گفتوگومندسازی تعلیموتربیت با محوریت معلم را بهمثابه نوسان میان دو وضعیت مرکزگرایی و مرکزگریزی با هدف ایجاد فرصت برای مطرحشدن چشماندازها و شنیده شدن صداهای دانشآموزان در جریان عمل تربیتی مطرح کرده است. علاوه بر این، مدلی نیز در قالب چرخه رجوع به صدای دانشآموزان برای گفتوگومند و چندصدایی شدن جریان تعلیموتربیت به مدد کنشگری معلمان پیشنهاد شده است. بر این اساس معلم و دانشآموز هر دو مشارکتکنندگانی در تجربههای یاددهی-یادگیری- از چشماندازهایی متفاوت- بهحساب میآیند.
فلسفه تعلیم و تربیت
بهمن کریم زاده
چکیده
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه دریدا درباره ضرورت آموزش فلسفه در مدارس و دانشگاه در جهت ارتقای وضعیت تفکر فراگیران است. پرورش تفکر، یکی از مولفههای بنیادین برای تحول آموزش است و آموزش فلسفه بهمثابه آموزش تفکر از دیدگاه دریدا، زمینه فلسفی چنین تحولی را فراهم میسازد. با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و بهمنظور تبیین مسئله و پاسخ ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه دریدا درباره ضرورت آموزش فلسفه در مدارس و دانشگاه در جهت ارتقای وضعیت تفکر فراگیران است. پرورش تفکر، یکی از مولفههای بنیادین برای تحول آموزش است و آموزش فلسفه بهمثابه آموزش تفکر از دیدگاه دریدا، زمینه فلسفی چنین تحولی را فراهم میسازد. با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و بهمنظور تبیین مسئله و پاسخ به پرسشها، گزیدهای از مبانی فلسفی دریدا با تأکید بر ضرورت آموزش فلسفه در مدرسه و دانشگاه بیان شده است. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که آموزش فلسفه شامل تفکر در مورد مدرسه و فلسفه آن است و تفکر فلسفی باید با تفکر در مورد خودِ فلسفه و فراتر از آن ترکیب شود تا به دانشگاه امکان فعالیت فلسفی و همزمان به چالش کشیدن آن را بدهد. بنابراین با توجه به گستردگی و تصدیقکنندگی تفکر از منظر دریدا، آموزش فلسفه برای مدرسه و دانشگاه ضروری است و هر دو نهاد با توجه به تفاوت آنها در سطح و نه در نوع، باید در امتداد یک پیوستار قرار گیرند و یک زنجیره را تشکیل دهند.
فلسفه تعلیم و تربیت
حمیده فرحبخش؛ خسرو باقری نوع پرست؛ نرگس سجادیه؛ مرتضی منادی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش نقد و ارزیابی دیدگاه پییر بوردیو در باب رابطه عاملیت و فرهنگ در بستر آموزشوپرورش از منظر رویکرد اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش تفسیر مفهومی و نقد بیرونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از منظر رویکرد اسلامی عمل، عاملیت فرد در دیدگاه بوردیو ضعیف است. نادیده گرفتن عوامل درونی در ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش نقد و ارزیابی دیدگاه پییر بوردیو در باب رابطه عاملیت و فرهنگ در بستر آموزشوپرورش از منظر رویکرد اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش تفسیر مفهومی و نقد بیرونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از منظر رویکرد اسلامی عمل، عاملیت فرد در دیدگاه بوردیو ضعیف است. نادیده گرفتن عوامل درونی در عامل، کمرنگ بودن بعد فردی عمل، تأکید عمده بر شأن جسمانی عمل، کاهش سبکهای تبیین عمل به عمل از روی اضطرار و فیالبداهه، نسبیتگرایی فرهنگی و محدود کردن تربیت به بازتولید فرهنگی و اجتماعی از جمله نقدهایی است که از منظر رویکرد اسلامی عمل بر دیدگاه بوردیو وارد است. دلالت این نقدها در عرصه تعلیموتربیت، ایجاب میکند که عاملیت دانشآموز در فرایند تربیت به رسمیت شناخته شود و تربیت از حالت انتقالی و بازتولیدی به حالت تعاملی بین معلم و شاگرد تبدیل شود. این تعامل در ابعاد مختلف به صورت ناهمتراز بین معلم و شاگرد رخ میدهد.