طیبه توسلی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، شناخت روش تحلیل مفهومی از دیدگاه ریچارد پیترز، دلالتهای آن در تعیین هدفهای تربیتی و همچنین نقد آن در دیدگاههای مختلف فلسفی و تربیتی است. روش پژوهش استنتاجی-نقدی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد روش تحلیل مفهوم، اگرچه تاریخی طولانی دارد، نخست در اندیشههای ویتگنشتاین متأخر مورد توجه قرار گرفته است و فیلسوفان ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، شناخت روش تحلیل مفهومی از دیدگاه ریچارد پیترز، دلالتهای آن در تعیین هدفهای تربیتی و همچنین نقد آن در دیدگاههای مختلف فلسفی و تربیتی است. روش پژوهش استنتاجی-نقدی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد روش تحلیل مفهوم، اگرچه تاریخی طولانی دارد، نخست در اندیشههای ویتگنشتاین متأخر مورد توجه قرار گرفته است و فیلسوفان آکسفورد، آن را بسط دادهاند. ریچارد پیترز از این روش در تحلیل مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت مانند تعریف مفاهیم، تقسیم تعریفها به ضعیف و قوی و تعیین شرطهای لازم و کافی در تحلیل مفاهیم استفاده کرد. همچنین او در تعیین هدفهای تربیتی بر تعالی نگری، تعیین معیارهای اساسی و تحلیل دقیق مفهوم هدف تأکید داشت. با گذشت نزدیک به نیم قرن از فعالیتهای پیترز، روش تحلیل مفهومی او در تصورات ذهنی، تعریف مفاهیم، نحوه بیان هدفهای تربیتی و گسترش مؤلفههای این روش قابل نقد است. همچنین در حال حاضر تعالینگری پیترز در تعیین هدفهای تربیتی از دیدگاههای کلاسیک تعلیم و تربیت به حساب میآید، چرا که در اندیشههای پساتحلیلی بیشتر به برساختگرایی اجتماعی، تعیین هدفهای منعطف و گوناگونی فرهنگها توجه میشود.
مصطفی مرادی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد بهکارگیری مفهوم «هویت» در اسناد تحول (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی نظری تحول بنیادین)، میباشد. این مفهوم به لحاظ کمّی و کیفی، حضور چشمگیری در این اسناد دارد و تعریف تربیت، که محور هرگونه فعالیت تربیتی است، بر این مفهوم استوار شده است. برای دستیابی به این هدف از روشهای تحلیل مفهومی و نقد درونی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد بهکارگیری مفهوم «هویت» در اسناد تحول (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی نظری تحول بنیادین)، میباشد. این مفهوم به لحاظ کمّی و کیفی، حضور چشمگیری در این اسناد دارد و تعریف تربیت، که محور هرگونه فعالیت تربیتی است، بر این مفهوم استوار شده است. برای دستیابی به این هدف از روشهای تحلیل مفهومی و نقد درونی و بیرونی بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که اسناد مورد نظر، در به کارگیری مفهوم هویت با ناسازواری و عدم انسجام مواجهاند. به موردی از تناقضگویی در مبانی نظری سند تحول اشاره شده است. همچنین، به سبب کمتوجهی به پیشینه پژوهشی علمی و فلسفی مفهوم هویت در اسناد، مرزهای معنایی مفهوم هویت با شخصیت و شاکله دچار درهمآمیختگی شده است که این درهمآمیختگی، منجر به استنتاجهای نادرست شده است. عدم توجه کافی به تکثر فرهنگی ایرانیان در اسناد تحول، نقد پایانی این نوشتار، به این اسناد است.
نرگس سجادیه؛ زکریا حسینی
چکیده
هدف اصلی این نوشتار، تحلیل مفهومی و بازخوانی ماهیت استعدادهای آدمی در پرتوی نقدهای وارد به آن در نظام آموزشی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل تطبیقی و مفهومی بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان داد اقتضائات «نوع» انسانی بهویژه اقتضائات محتوایی کمتر موردتوجه شفلر قرارگرفته و افراز استعدادها به استعدادهای محوری و حاشیهای ...
بیشتر
هدف اصلی این نوشتار، تحلیل مفهومی و بازخوانی ماهیت استعدادهای آدمی در پرتوی نقدهای وارد به آن در نظام آموزشی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل تطبیقی و مفهومی بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان داد اقتضائات «نوع» انسانی بهویژه اقتضائات محتوایی کمتر موردتوجه شفلر قرارگرفته و افراز استعدادها به استعدادهای محوری و حاشیهای از سوی شفلر صورت نگرفته است. چنین به نظر میرسد، این دیدگاه در برخورد با استعدادهای متفاوت و گاه متعارض، دچار آَشفتگی خواهد شد. همچنین عدم توجه به روی دیگر سکه استعداد، یعنی ناتوانی، باعث شده تا نگاه شفلری به استعداد، از واقعگرایی دور ماند و اختیار آدمی را نیز به حاشیه راند. بر این اساس، در نظام آموزشی بر احتیاط، انعطاف و پویایی در انتساب استعداد و بر ضرورت وجود موقعیتهای تعلیق تأکید میشود
سید مهدی سجادی
چکیده
هدف اصلی این مطالعه، تبیین و تحلیل انتقادی رویکردهای مربوط به مناسبات فناوری و تربیت و نیز نقد گفتمان حاکم بر سیاستگذاری در نظام تربیتی ایران از منظر این رویکردها میباشد. با این توضیح که یکی از رسالتهای مهم فلاسفه تعلیم و تربیت، تبیین چند و چون مناسبات بین فناوری و نظام تعلیم و تربیت است. در این میان، برخی بر این باورند که باید فناوری ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه، تبیین و تحلیل انتقادی رویکردهای مربوط به مناسبات فناوری و تربیت و نیز نقد گفتمان حاکم بر سیاستگذاری در نظام تربیتی ایران از منظر این رویکردها میباشد. با این توضیح که یکی از رسالتهای مهم فلاسفه تعلیم و تربیت، تبیین چند و چون مناسبات بین فناوری و نظام تعلیم و تربیت است. در این میان، برخی بر این باورند که باید فناوری را تنها به مثابه ابزاری در خدمت نظام تربیتی در نظر گرفت (رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه»). در مقابل، برخی دیگر اذعان دارند که فناوریهای نوین لاجرم نظام تربیتی متناسب با اقتضائات خود را پدید میآورد (رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت). امروزه تأکید بر نقش فقط ابزاری فناوری به گفتمان حاکم بر رویکرد فلاسفه تربیتی به ویژه در ایران تبدیل شده است که نماد حاکمیت این گفتمان را میتوان در تلاشهای مربوط به تدوین اسناد بالادستی برای نظام تعلیم و تربیت ایران ملاحظه نمود. گرچه این اسناد به ویژه سند تحول بنیادین بهطور اساسی وارد مسئله مناسبات دانش و فناوری نشدهاند، اما از محتوای آن چنین استنباط میشود که سند بیشتر با ابتناء بر رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه» تدوین شده است و از رویکرد دوم یعنی رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت غفلت کرده است.
مقصود امین خندقی؛ سیدعلی قادری
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده از بررسی دیدگاههای متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده از بررسی دیدگاههای متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامه درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجسته سازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامههای درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزشهای نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بی نظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری میشود. لذا، ضروری است متفکران و صاحبنظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضع گیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.