نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری/ دانشگاه فردوسی مشهد
2 دانشیار/دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
هدف این پژوهش ارائه تصویری جدید از نقش و ماهیت مبانی دینی در مطالعات برنامهدرسی از طریق بازاندیشی در مناسبات میان دین و فلسفه است. یافتهها با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه نشان داد اغلب رویکردهای موجود در مناسبات دین و فلسفه نواقص و محدودیتهایی نسبت به ماهیت مبانی دینی برنامهدرسی دارند. برای مثال، در رویکرد تقدم فلسفه بر دین، مبانی فلسفی به مثابه شالوده برنامهدرسی بوده و تمام مسائل و ابعاد برنامهدرسی بر اساس مفروضات فلسفی صورتبندی میشود و مبانی دینی در ذیل مبانی فلسفی مطرح است. در رویکرد عقلگرایی افراطی مبانی فلسفی نقش بنیادی را در برنامه-درسی دارد و مبانی دینی بعنوان مبنایی مستقل جایگاهی در برنامهدرسی ندارد و در ذیل مبانی جامعهشناسی یا تاریخی مطرح میشود. لذا برای عبور از این محدودیتها و تعریف نقشی فعال و بنیادین به مبانی دینی برنامهدرسی، نگاهی بازاندیشانه بر اساس دیدگاه صدرایی به مناسبات دین و فلسفه، بهعنوان دو منظومه معرفتی ضروری است. بدین منظور دیدگاه ملاصدرا در زمینه مناسبات دین و فلسفه تحلیل و بر اساس هشت ویژگی کلیدی این دیدگاه، دلالتهای آن در قلمرو مبانی دینی برنامه-درسی مشخص شد. در نگاه جدید ماهیت و نقش مبانی دینی در مطالعات برنامهدرسی دچار دگرگونی میشود. دین بهعنوان یک منظومه معرفتی و به تبع آن، مبانی دینی به مثابه یک نظام معرفتی و شبکه معنایی منسجم (نظریه) تغییر کرده و نقش مبانی دینی به معنای بنیادی برای دانش برنامهدرسی است. در این معنا دین و مبانی دینی در تمامی ابعاد معرفتی، سطوح و مراتب مختلف حضور داشته و مؤثر است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله