این مقاله نقش فلسفه تربیتی در ترویج صلح جهانی را از طریق بررسی منازعات تاریخی و معاصر بررسی میکند. در حالی که متفکران - از افلاطون تا نادینگز - بر این باورند که فلسفه فضایل سیاسی و زندگی اخلاقی را میپرورد، منتقدانی چون آرنت و رورتی در اثربخشی سیاسی آن تردید میکنند. مقاله با تکیه بر منظرهای استعمارزدایانه و مارکسیستی، محدودیتهای گفتمان فلسفیِ جدا از مبارزات مادی را بررسی میکند. سپس به نقد دگرگونی "تستمونیو" از یک ژانر ادبیات مقاومت به ابزاری در پژوهشهای دانشگاهی میپردازد و استدلال میکند که این تغییر، هدف اصلی آن را از سیاسی بودن تهی مینماید. در عوض، مقاله خواستار بازگشت به "تستمونیو" بهعنوان شاهدی فوری از بیعدالتی است، بهویژه در بحران جاری غزه. با پذیرش نقد درونی و مقاومت در برابر مصادره ایدئولوژیک، فیلسوفان تربیتی میتوانند از طریق درگیری انتقادی با مبارزات جهانی، در تحقق صلح سهیم باشند.
ارسال نظر در مورد این مقاله