نویسنده این مقاله، دغدغهمند پرداختن بدین پرسش است که چرا تلاشهای آموزشی حول ارتقای کیفیت آموزش و بهبود این حوزه، به ثبات و تعادل در روابط انسانی با افقی جهانی نمیانجامد. در نخستین گام، وی با اتکا به فهم از سازمانهای آموزشی که در حوزه مدیریت و رهبری آموزشی تکوین یافته است، راهبردهای ممکن برای تغییر در فرهنگ و اقلیم مدرسهای را مورد بحث و کنکاش قرار میدهد. در دومین گام ، نویسنده به مفهوم «تعادل» (با خوانش هانس-گئورگ گادامر) رجوع میکند و بر این مبنا، پیامدهای آن دسته از سیاستهای آموزشی را برملا میسازد که امکان مناسبات گفتوگومحور میان ذینفعان گوناگون تعلیم و تربیت را نادیده میانگارند. پیام اصلی این مقاله، تأکیدی است بر ایجاد فرصتی برای فهم متقابل در آموزش و قدرتی که این امر برای ترویج تعادلی در مقیاس جهانی دارد.
ارسال نظر در مورد این مقاله