سید مهدی سجادی
چکیده
هدف اصلی این مطالعه، تبیین و تحلیل انتقادی رویکردهای مربوط به مناسبات فناوری و تربیت و نیز نقد گفتمان حاکم بر سیاستگذاری در نظام تربیتی ایران از منظر این رویکردها میباشد. با این توضیح که یکی از رسالتهای مهم فلاسفه تعلیم و تربیت، تبیین چند و چون مناسبات بین فناوری و نظام تعلیم و تربیت است. در این میان، برخی بر این باورند که باید فناوری ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه، تبیین و تحلیل انتقادی رویکردهای مربوط به مناسبات فناوری و تربیت و نیز نقد گفتمان حاکم بر سیاستگذاری در نظام تربیتی ایران از منظر این رویکردها میباشد. با این توضیح که یکی از رسالتهای مهم فلاسفه تعلیم و تربیت، تبیین چند و چون مناسبات بین فناوری و نظام تعلیم و تربیت است. در این میان، برخی بر این باورند که باید فناوری را تنها به مثابه ابزاری در خدمت نظام تربیتی در نظر گرفت (رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه»). در مقابل، برخی دیگر اذعان دارند که فناوریهای نوین لاجرم نظام تربیتی متناسب با اقتضائات خود را پدید میآورد (رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت). امروزه تأکید بر نقش فقط ابزاری فناوری به گفتمان حاکم بر رویکرد فلاسفه تربیتی به ویژه در ایران تبدیل شده است که نماد حاکمیت این گفتمان را میتوان در تلاشهای مربوط به تدوین اسناد بالادستی برای نظام تعلیم و تربیت ایران ملاحظه نمود. گرچه این اسناد به ویژه سند تحول بنیادین بهطور اساسی وارد مسئله مناسبات دانش و فناوری نشدهاند، اما از محتوای آن چنین استنباط میشود که سند بیشتر با ابتناء بر رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه» تدوین شده است و از رویکرد دوم یعنی رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت غفلت کرده است.
سمانه امینی مشهدی؛ ابوالفضل غفاری؛ بختیار شعبانی ورکی؛ رضا اکبریان
چکیده
هدف اصلی این مقاله، واکاوی نقش فرونسیس (عقل عملی) و نیز اراده ایمانی در موقعیتها و دوراهههای اخلاقی تدریس است که معلمان با آنها مواجه میشوند. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، نخست با تکیه بر دیدگاه های دیوید کار، ظرفیت فرونسیس (عقل عملی) در اخلاق تدریس مورد بحث قرار گرفت. سپس در چارچوب دیدگاههای ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله، واکاوی نقش فرونسیس (عقل عملی) و نیز اراده ایمانی در موقعیتها و دوراهههای اخلاقی تدریس است که معلمان با آنها مواجه میشوند. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، نخست با تکیه بر دیدگاه های دیوید کار، ظرفیت فرونسیس (عقل عملی) در اخلاق تدریس مورد بحث قرار گرفت. سپس در چارچوب دیدگاههای کار و بر اساس مواضع علامه طباطبایی نسبت به اراده ایمانی، دلالتهایی برای قضاوتهای اخلاقی اثربخش در فرایند تدریس استنتاج شد. بنابر یافتههای این پژوهش، به زعم کار، فرونسیس ارسطویی، نظمدهنده و کنترلکننده احساسات، تمایلات و خواستهها در شرایط و موقعیتهای تدریس میباشد که با پیشرفت منش معلمان سروکار دارد. از مواضع علامه طباطبایی نیز میتوان استنباط نمود که در قضاوتهای حرفهای تدریس، علاوه بر عقل عملی به عنوان بُعدی ادراکی، ایمان، اراده وعمل نیز حائز اهمیت اند؛ هرقدر ایمان در مراحل قلب، لسان، فکر و عمل، با وساطت اراده تقویت شود، تعالی اخلاق حرفهای معلمان در مواجهه با موقعیتها و دوراهههای اخلاقی تدریس نیز تقویت میشود.
آرش رسته مقدم
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، فهم تطور مفهومی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش در مقاله های این حوزه بودهاست. برای دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیل استنادی[1] بهره گرفته شدهاست. در این راستا، تعداد 9385 مدرک نمایهشده در «وب او ساینس» طی سالهای 2015-1900 میلادی با استفاده از نرمافزار «هیست سایت» مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های به دست ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، فهم تطور مفهومی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش در مقاله های این حوزه بودهاست. برای دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیل استنادی[1] بهره گرفته شدهاست. در این راستا، تعداد 9385 مدرک نمایهشده در «وب او ساینس» طی سالهای 2015-1900 میلادی با استفاده از نرمافزار «هیست سایت» مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های به دست آمده حاکی از شناسایی چهار اقلیم دانش با عنوان های «رهبری آموزشی و عملکرد مدرسه»، «سنتزپژوهی مطالعات اثربخشی مدارس»، «رهبری توزیعی» و «مفاهیم مرتبط با سازمان آموزشی» میباشد. در پایان، ضمن بحث در مورد علل شکل گیری اقلیم های مذکور، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مدیریت آموزشی در داخل کشور ارائه شده است.
شبنم سالار؛ مسعود صفایی مقدم؛ یدالله مهرعلیزاده؛ پروانه ولوی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم دانش در دورههای مختلف با تأکید بر جوهر اخلاقی دانش میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که دیدگاه متفکران غربی درباره ماهیت دانش لااقل پنج موج دوره فلسفه، دوره میانه اروپا، دوره روشنگری، دوره انقلاب صنعتی، دوره پس از جنگ دوم ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم دانش در دورههای مختلف با تأکید بر جوهر اخلاقی دانش میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که دیدگاه متفکران غربی درباره ماهیت دانش لااقل پنج موج دوره فلسفه، دوره میانه اروپا، دوره روشنگری، دوره انقلاب صنعتی، دوره پس از جنگ دوم جهانی و دوره پساساختارگرایی را پشت سر نهاده است. در طول این دورهها به ترتیب، سلطه رویکردهای اخلاقی، دینی، علمی، اقتصادی، و اخلاقی به دانش مشاهده میشود. تحولاتی که مفهوم دانش به خود دیده است ناظر به فروکاستن وجه اخلاقی و معنوی دانش و افزایش وجه مادی برای آن مفهوم بوده است. درحال حاضر، یک توجه تجدیدنظرگرایانه نسبت به دانش با تأکید بر ماهیت اخلاقی آن به تدریج در حال شکلگیری است. بر مبنای این رویکرد جدید که با عنوان رویکرد دانش فضیلت بنیان از آن یاد میشود، جوهر اصلی دانش فضیلت است. به دنبال آن تعلیم و تربیت نیز سرشتی بالذات ارزشی به خود میگیرد و هدف، یادگیری و آموزش، ارزشیابی، محیط یادگیری، نقش معلم و دانشآموز نیاز به بازنگری پیدا میکنند .بدین ترتیب این ایده منجر به تربیت افرادی میشود که انسانیت را در خود پرورش داده و به فرهیختگی و خردمندی رسیدهاند.
علی وحدتی دانشمند؛ نرگس سجادیه؛ افضل السادات حسینی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، صورتبندی مواضع آسیبپذیر رویکرد سازه گرایانه در آموزش تاریخ و ارائه مفهوم بدیلی برای مشارکت دانشآموز در این رویکرد براساس هرمنوتیک پل ریکور میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش مفهومپردازی و استنتاج فلسفی بهره گرفته شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سازهگرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، صورتبندی مواضع آسیبپذیر رویکرد سازه گرایانه در آموزش تاریخ و ارائه مفهوم بدیلی برای مشارکت دانشآموز در این رویکرد براساس هرمنوتیک پل ریکور میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش مفهومپردازی و استنتاج فلسفی بهره گرفته شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سازهگرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن از عینیت واقعه تاریخی و نسبیت در ترجیح تفاسیر از سوی دانشآموز آسیبپذیر است. در مقابل، نگرش استعارهای به متون تاریخی و الگوی اعتباریابی حدسها در هرمنوتیک ریکور، راهحلهایی هستند که این نوشتار به ترتیب برای رفع آسیبهای فوق پیشنهاد داده است. همچنین، تصاحب دنیای متن تاریخی از سوی شاگردان، مفهوم بدیلی است که برای مشارکت فعال آنها در نظر گرفته شده است.
مرضیه کهندل؛ مرتضی کرمی؛ محمدرضا آهنچیان؛ محمود مهرمحمدی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفهای و هویت حرفهای معلم از منظر مناسبات قدرت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که چهار مناقشه عمده حرفه و پیشه، ساختار و عاملیت، مناقشه حرفهای گری و حرفهای گرایی، و بوروکراسی و دموکراسی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفهای و هویت حرفهای معلم از منظر مناسبات قدرت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده حاکی از آن است که چهار مناقشه عمده حرفه و پیشه، ساختار و عاملیت، مناقشه حرفهای گری و حرفهای گرایی، و بوروکراسی و دموکراسی که در بستر مناسبات قدرت توانستهاند رشد و نمو بیشتری پیدا کنند، محلهای تأمل مهمتری در ارتباط با دو گفتمان توسعه حرفهای معلم و هویت حرفهای معلم میباشند. نظر به اینکه که موضوع هر دو گفتمان، معلم است و بسته به نظامهای آموزشی مختلف و توسعه مدنی جوامع در برخی مختصات از جمله مفروضهها و انگارهها نسبت به معلم تفاوتهایی وجود دارد، در این نوشتار سعی شد ضمن شرح و بسط مناقشههای میان هر دو گفتمان که اموری بافت محور و وابسته به مناسبات قدرت هستند، با ارائه تصویر متفاوتی از توزیع قدرت به ترویج و توسعه ادراکات جدید و بسترسازی گفتمانهای تازه در نظام آموزشوپرورش ایران پرداخته شود.
حمداله محمدی؛ خسرو باقری؛ محمود تلخابی؛ محمد حسن میرزامحمدی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرالهای کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرالهای کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را طرح کردند، اما در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک و به دنبال آن نولیبرالیسم، شاهد ظهور مفهومی نوین از انسان اقتصادی هستیم. این انسان خودمحور، رقابتی، محاسبهگر و بیشینهساز سود است و بهعنوان «کارآفرین رقابتی» در پی ارزشآفرینی اقتصادی هر چه بیشتر است. درحالیکه متفکران نولیبرالیسم مانند گری بکر و جیمز بوکانن مدافع این تلقی از انسان اقتصادی هستند، فردریک هایک تلقی متفاوت انسانشناختی (انسان قانونی) را مطرح میکند که میتواند جایگزین انسان اقتصادی شود. او بر پایه تکامل فرهنگی و «نظم خودانگیخته»، بر غیریقینی بودن، فضای نابرابر، رقابت مبهم و نقش سنت بهعنوان هماهنگساز مؤثر فعالیتها تأکید دارد و انسان بهعنوان عامل عقلانی را در نظریه انسان اقتصادی نئوکلاسیک را مورد نقد قرار میدهد. امروزه نولیبرالیسم بهعنوان «ذهنیت حکومتی» مبتنی بر مبانی انسانشناختی خاص (ترکیب برخی عقاید هایک با انسان اقتصادی) در نهادهای تربیتی روی به سیاستهای ایجابی و کنترلگر نهاده است.